انقلاب حضرت زینب (س) در کوفه
#روضه_نوشت
محاجه حضرت زینب (سلام الله علیها) با ابن زیاد(لعنت خدا بر او باد) در کوفه
⚫️راوی میگوید:
مردم در قصر دارالاماره کوفه جمع شده بودند. ابن زیاد جلسه عمومی تشکیل داده، برای ورود همه مردم اذن عام صادر کرده بود. وارد مراسم شد و در بالای مجلس روبروی مردم نشست.
سر امام حسین علیه السلام را آوردند و در مقابل ابن زیاد قرار دادند.
او زنان و فرزندان حرم امام حسین علیه السلام را وارد مجلس کرد.
زینب دختر علی علیه السلام به شکل ناشناس، در گوشهای از مجلس نشست.
⚫️ابن زیاد که همه را زیر نظر داشت، پرسید:
«این زن ناشناس کیست»؟
پاسخ دادند: زینب دختر علی علیه السلام !
ابن زیاد گه گمان میکرد میتواند با نیش زبانش حضرت زینب(س) تحقیر کرده، دل او را بسوزاند، با بی حیایی و کینه توزی تمام رو به او کرده، گفت:
«حمد و ستایش مخصوص خدایی است که رسوایتان کرد و بدعتتان را تکذیب کرد»
✊زینب کبرا پاسخ داد:
« این انسان فاسق و گنهکار است که رسوا میشود و این انسان فاجر است که تکذیب میگردد و ما فاسق و فاجر نیستم. دیگران اهل فسق و فجورند»
ابن زیاد ادامه داد: «رفتار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه دیدی»؟
حضرت زینب(س) : «جز زیبایی، چیزی ندیدم. آنان قومی بودند که خداوند جهاد را برایشان واجب کرده بود، به سوی آرامگاه ابدیشان شتافتند. خداوند تو و آنان را یکجا جمع خواهد کرد و مورد محاجه و حساب رسی قرار خواهی گرفت. حال ببین در چنین روزی چه کسی با استدلال محکم بر طرف مقابل پیروز خواهد شد؟ ای پسر مرجانه، مادرت به عزایت بنشیند! »
❌راوی میگوید: ابن زیاد عصبانی شد و گویی برای کشتن حضرت زینب(س) به سمت او آمد.
عمرو بن حریث گفت: «ای امیر او زن است و سخنی به زبان آورده؛ جدی نگیرید، وقتی زنی سخن میگوید، نباید مقصود حقیقی از سخن برداشت کرد».
ابن زیاد که از خشم آتش گرفته بود، رو به حضرت زینب(س) کرد و گفت: «خدا با انتقام از حسین طغیانگر تو و خاندان گنهکار و نافرمانت، دلم را آرامش داد».
✅حضرت زینب پاسخ داد: «به جان خودم سوگند، بزرگ خاندانم را کشتی، شاخه وجودم را قطع کردی و ریشهام را از زمین کندی. اگر این کار باعث آرامش دل تو خواهد شد، آری بدان که دلت آرام گرفته است».
ابن زیاد که در مقابل جواب محکم و کوبنده حضرت زینب درمانده شده بود و دیگر جوابی برای گفتن نداشت، رو به جمع کرد و گفت: «این زن، هنرمندی تواناست که سخنانش را آهنگین و با سجع بیان میکند. به جان خودم سوگند که پدرش هم هنرمند و شاعر و سخنانش آهنگین بود».
حضرت زینب(س) پاسخ داد:«ای فرزند زیاد، زن را با سجع و سخن آهنگین چه کار»؟
———————————
🔗برای آشنایی بیشتر با ظرفیتهای جهان اسلام و امکان و فرصتهای گفتگوی دینی با رویکرد وحدت گرایانه و تمدن ساز اسلامی، کانال غریب رضا را در ایتا در آدرس زیر دنبال بفرمایید:
https://eitaa.com/gharibreza1
محاجه حضرت زینب (سلام الله علیها) با ابن زیاد(لعنت خدا بر او باد) در کوفه
⚫️راوی میگوید:
مردم در قصر دارالاماره کوفه جمع شده بودند. ابن زیاد جلسه عمومی تشکیل داده، برای ورود همه مردم اذن عام صادر کرده بود. وارد مراسم شد و در بالای مجلس روبروی مردم نشست.
سر امام حسین علیه السلام را آوردند و در مقابل ابن زیاد قرار دادند.
او زنان و فرزندان حرم امام حسین علیه السلام را وارد مجلس کرد.
زینب دختر علی علیه السلام به شکل ناشناس، در گوشهای از مجلس نشست.
⚫️ابن زیاد که همه را زیر نظر داشت، پرسید:
«این زن ناشناس کیست»؟
پاسخ دادند: زینب دختر علی علیه السلام !
ابن زیاد گه گمان میکرد میتواند با نیش زبانش حضرت زینب(س) تحقیر کرده، دل او را بسوزاند، با بی حیایی و کینه توزی تمام رو به او کرده، گفت:
«حمد و ستایش مخصوص خدایی است که رسوایتان کرد و بدعتتان را تکذیب کرد»
✊زینب کبرا پاسخ داد:
« این انسان فاسق و گنهکار است که رسوا میشود و این انسان فاجر است که تکذیب میگردد و ما فاسق و فاجر نیستم. دیگران اهل فسق و فجورند»
ابن زیاد ادامه داد: «رفتار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه دیدی»؟
حضرت زینب(س) : «جز زیبایی، چیزی ندیدم. آنان قومی بودند که خداوند جهاد را برایشان واجب کرده بود، به سوی آرامگاه ابدیشان شتافتند. خداوند تو و آنان را یکجا جمع خواهد کرد و مورد محاجه و حساب رسی قرار خواهی گرفت. حال ببین در چنین روزی چه کسی با استدلال محکم بر طرف مقابل پیروز خواهد شد؟ ای پسر مرجانه، مادرت به عزایت بنشیند! »
❌راوی میگوید: ابن زیاد عصبانی شد و گویی برای کشتن حضرت زینب(س) به سمت او آمد.
عمرو بن حریث گفت: «ای امیر او زن است و سخنی به زبان آورده؛ جدی نگیرید، وقتی زنی سخن میگوید، نباید مقصود حقیقی از سخن برداشت کرد».
ابن زیاد که از خشم آتش گرفته بود، رو به حضرت زینب(س) کرد و گفت: «خدا با انتقام از حسین طغیانگر تو و خاندان گنهکار و نافرمانت، دلم را آرامش داد».
✅حضرت زینب پاسخ داد: «به جان خودم سوگند، بزرگ خاندانم را کشتی، شاخه وجودم را قطع کردی و ریشهام را از زمین کندی. اگر این کار باعث آرامش دل تو خواهد شد، آری بدان که دلت آرام گرفته است».
ابن زیاد که در مقابل جواب محکم و کوبنده حضرت زینب درمانده شده بود و دیگر جوابی برای گفتن نداشت، رو به جمع کرد و گفت: «این زن، هنرمندی تواناست که سخنانش را آهنگین و با سجع بیان میکند. به جان خودم سوگند که پدرش هم هنرمند و شاعر و سخنانش آهنگین بود».
حضرت زینب(س) پاسخ داد:«ای فرزند زیاد، زن را با سجع و سخن آهنگین چه کار»؟
———————————
🔗برای آشنایی بیشتر با ظرفیتهای جهان اسلام و امکان و فرصتهای گفتگوی دینی با رویکرد وحدت گرایانه و تمدن ساز اسلامی، کانال غریب رضا را در ایتا در آدرس زیر دنبال بفرمایید:
https://eitaa.com/gharibreza1
- ۸۵.۲k
- ۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط